پرویز زعیمی، فعال کارگری کارخانه ایران پوپلین رشت، با اشاره به فشارهای ناشی از تورم بر زندگی کارگران به ایلنا گفت: قرار بود حقوق کارگران متناسب با افزایش تورم بالا برود اما این وعده عملی نشده است. کارگر کالا را تولید میکند، اما همان کالا هرماه گرانتر میشود و دستمزد او ثابت میماند؛ به همین دلیل قدرت خریدش روزبهروز کاهش پیدا میکند.
او با بیان اینکه حقوق کارگران حتی کفاف خوراک خانواده را هم نمیدهد، توضیح داد: بیش از ۶۰ تا ۷۰ درصد درآمد کارگران صرف اجاره و مسکن میشود و سهمی برای درمان، پوشاک و مواد غذایی باقی نمیماند. به گفته وی، افزایش ناگهانی قیمت مواد غذایی مانند مرغ که در یک شب از ۸۰ هزار به ۱۴۰ هزار تومان میرسد، کارگران را کاملاً از خرید این اقلام محروم میکند.
زعیمی تصریح کرد: دستمزد کارگران تنها سالی یک بار تغییر میکند، در حالی که قیمتها ماهانه و حتی هفتگی افزایش مییابد. این موضوع باعث شده است معیشت کارگران به شدت تحت فشار قرار گیرد.
او با اشاره به تأثیر جنگ ۱۲ روزه ایران و رژیم صهیونیستی بر بازار کار گفت: برخی شرکتها پس از این جنگ اقدام به تعدیل نیرو کردند یا پرداخت حقوقها را به تعویق انداختند. به باور او، بیکاری از مهمترین معضلات امروز جامعه است که زمینهساز آسیبهای اجتماعی مانند اعتیاد، طلاق، جرائم و مشاغل کاذب میشود.
این فعال کارگری افزود: مشکلات تنها به گرانی کالاهای اساسی محدود نیست، در حوزه درمان نیز کارگران با موانع جدی روبهرو هستند. هزینههای درمانی بالا در بیمارستانهای خصوصی و صفهای طولانی در مراکز تأمین اجتماعی، فشار مضاعفی بر کارگران وارد کرده است.
زعیمی ضمن انتقاد از عملکرد دولت و وزارت کار تأکید کرد: سیاستگذاریهای کلان به عهده دولت است اما توجهی به کارگران نمیشود. قراردادهای موقت، نبود تشکلهای مستقل کارگری و ضعف نظارت، امنیت شغلی را از بین برده است. به گفته او، حتی در جلسات تعیین دستمزد نیز گاهی نمایندگان کارگران حذف میشوند.
او بیتوجهی به معیشت کارگران را عامل افت کیفیت تولیدات ملی دانست و گفت: وقتی کارگر با حقوق ناچیز و شرایط ناپایدار کار میکند، نمیتوان انتظار کیفیت و بهرهوری بالا داشت. همین امر موجب بازگشت کالاهای ایرانی از بازارهای خارجی و کاهش صادرات شده است.
زعیمی در پایان هشدار داد: در کشور ما به کارگران اهمیتی داده نمیشود؛ دولتها شعار میدهند اما کارگران هر روز بیش از پیش به لایههای فرودست سقوط میکنند. آنها نه امنیت اقتصادی دارند و نه امنیت روانی، و در کنار حقوق ناچیز، همیشه با خطر اخراج مواجهاند.
نظر شما